مسخ _ قسمت پایانی | آرامش پس از مرگ
Update: 2025-05-23
136
136Description
《🧡حمایت از رادیو فلسفه》
در قسمت پایانی مسخ، داستان به سکوتی وهم‌انگیز و تصمیم‌هایی سرنوشت‌ساز می‌رسد. جایی که زمان کند می‌شود، صداها محو می‌شوند و هر چیز اضافه، رنگ می‌بازد. گویی همه چیز در آستانه‌ی نوعی رهایی‌ست... یا شاید فروپاشی؟
در این قسمت از رادیو فلسفه، به آخرین پرده‌ی این روایت غریب می‌رسیم. لحظه‌ای برای درنگ، برای دیدن آنچه در پس ظاهر اتفاق می‌افتد.
با ما همراه باشید.
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
1.0x
لطفا اسم آهنگ رو بفرمایید.🙏🏼
سلام، من هانیه هستم. بخشی از اوقات تنهایی مهاجرتمو با پادکستای ارزشمند شما سپری میکنم و بیشتر فکر میکنم و بیشتر فکر میکنم که بفهمم حقیقت مهم‌تره یا واقعیت…
واقعا با خوندن این کتاب خیلی مسائل در زندگی برام مفهوم ببشتری پیدا کرد.ممنونم از صدای دلنشین و بیان زیبا و مهمتر از همه تحلیل مطالب که بسیار ارزشمند بود🙏🙏
موزیک 🤟🏼
من یاد پدرم افتادم، وقتی که مریض شد و مرد 😞
خیلی زیبا و عمیق بود، واقعا باورم نمیشه سرنوشت گرگور انقدر تلخ بود
کتاب معنا داری بود برای من .. سپاس از راوی گری شما 🌱
انکار درد یا عدم وجودش؟ فقط تا وقتی به درد بخور بود میخواستنش؟ وقتی گرگور به حشره تبدیل شد تک تک اعضای خانوادش مجبور شدن راه خودشون رو پیدا کنن و تلاش کنن به طبع جایگاه اجتماعی بهتری پیدا کردن و دیدن گرگور شاید باعث میشد که گذشته خودشون براشون مجسم بشه کسی که کار خاصی انجام نمیده و بقیه برای بقا و راحتی اون زحمت میکشن اما هرچقدرم تلاش کنن کافی نیست چون ادم همیشه بیشتر میخواد به خاطر همینی میخواستن که دیگه نبیننش و از ذهنشون پاک بشه طوری که انگار از اول وجود نداشته
بسیار لذت بردم از این نوشتار قابل تامل اقای کافکا و خوانش و تفسیر فوق العاده جذاب شما. همچنان منتظر کتاب های ارزشمند دیگری با صدای گرم و دلنشین شما هستم
بهترینها رو براتون آرزو می کنم
خیلی مچکرم همه چیز عالی بود 🙏
درود بر شما تا اینجا از بیگانه و مسخ بسیار لذت بردم
اخ که چقدر درد داشت وقتی که پدر با سیب میزدش و وقتی تصمیم گرفتن بندازنش بیرون .زندگی بدون گرگور خیلی هم بد نمیگذشته اون بیخود داشت خودشو برا خانواده تباه می‌کرد .😭
اخ که چقدر درد داشت وقتی که پدر با سیب میزدش و وقتی تصمیم گرفتن بندازنش بیرون .زندگی بدون گرگور خیلی هم بد نمیگذشته اون بیخود داشت خودشو برا خانواده تباه می‌کرد .😭
درود بر شما. پادکستی ارزشمند و بیانی شیوا و لذت بخش. چند روزه با رادیو فلسفه آشنا شدم و بسیار خوشحالم بابتش. البته خیلی دلم میخواد باز هم بسط کتابهای مشهور رو با صدای شما داشته باشیم اما بهتره شما هر روندی که مایلید رو طی کنید در هر صورت نتیجه عالیه🌷🌷🌷
واقعا عالی بود . ازتون تشکر میکنم با صدای زیباتون این کتاب ها رو میخونین و تحلیل می کنین . با این که من قبلا کتاب بیگانه رو خونده بودم ولی این دفعه اصلا برداشت دیگه ی از کتاب کردم . کارتون عالیه 👏👏👏👏 من عاشق بحث های فلسفی هستم
سلام . من پرستار هستم و در محیط کارم از سالمندانی مراقبت میکنم که روزگاری نزدیک نه تنها نان آور خونه بودند بلکه بسیار خلاق، دانش پژوه و حتی مبتکر و افتخارآفرین خانواده بودند و حالادمانس
💔💔💔
من حدود ۵-۶ سال پیش که دانشجو بودم مسخ کافکارو خونده بودم و راستش اون موقع زیاد ارتباط نگرفته بودم باهاش. اما بازخوانی دوبارش با توجه به شرایط الآن خودم و صد البته خوانش زیبا و تفسیرات ارزشمند شما باعث شد که شدیدا برام تاثیر گذار باشه. بسیار بسیار سپاشگزارم🙏
🥲